۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

همه سلایق

در حالیکه تنها یک هفته به نمایشی که جمهوری اسلامی نام آن را انتخابات مجلس گذاشته است،باقی مانده است،مقامات رژیم سعی دارند که حسابی در موردش تبلیغات کنند و به خیال خودشان نشان دهند که این یک انتخابات آزاد و سالم است که اکثریت افراد داوطلب پذیرفته شده اند و مردم هم با خیال راحت به آنها رای دهند.
اما کلیت موضوع این است که اصولا اصلا خود رژیم دارای مشروعیتی نیست که خواهان رای باشد،رای گیری در رژیم دیکتاتوری معمولا معنایش تایید دیکتاتوری است.
در ثانی هنوز فراموش نشده است که چه هنرنمایی ها در همین سه سال پیش در همان انتخابات نمایشی ریاست جمهوریشان انجام داده اند و چگونه جوانهای ایران زمین را به خاک و خون کشیدند.
اما جالب آنجاست که نجار،وزیر کشور دولت احمدی نژاد پیش از نماز جمعه شان سخنرانی میکند.
میگوید: امروز امنیت و احساس امنیت در جای جای کشور با تعامل و همکاری بسیار خوبی که بین جامعه اطلاعاتی و امنیتی کشور برقرار است، در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد.
یعنی نه نا امنی اقتصادی داشتیم نه تجاوزات دسته جمعی،نه قتلهای خیابانی و ...چیزی هم اگر بوده همه توطئه دشمنان بیکار است که به جای یک حرکت اساسی میخواهند زیر پوستی نفوذ کنند.
مضحک تر از همه این است که میگوید هر سال تقریبا یک انتخاباتی در مملکت است و اینکه این نشان دهنده دموکراسی است.
اولا کدام انتخابات است در هر سال که ما یادمان نمی آید،ثانیا علت شرکت حداکثری تر در ایران سه دلیل زیر است:
اول-ترس      دوم-وعده دادن و فریب توده ها          سوم-عدم اعتماد به دموکراسی 
که در مورد آخر مردم از روی نگرانی از تغییر نتیجه برای رای دادن به کسانی چون موسوی و خاتمی پای صندوق رفتند.
نکته بعدی استفاده از یارانه در انتخابات است برای مثلا جلوگیری از تقلب که به صورت کلی در جمهوری اسلامی باب است.
نقل از فارس نیوز-وی گفت: انتخابات در ۱۴۰۰ شعبه در ۱۴ استان ‌به صورت صددرصد یارانه‌ای برگزار می‌شود که برای این کار در هر شعبه ۳ دستگاه؛ دستگاه احراز هویت توسط مجری، نظارت بر فرآیند احراز هویت و صندوق اخذ رای الکترونیکی درنظر گرفته شده است.
اینکه فارس تشخیص نمیدهد که یارانه همان سوبسید است و آنچه مقصود است شاید رایانه یا کامپیوتر باشد است یا اینکه باید بدنبال ارتباط بین یارانه با  رای باشیم خود جای بحث است.اما اینکه مجبور شده اند از کامپیوتر استفاده کنند خود نشان دهنده این مطلب است که خودشان میدانند که سیستمشان ظرفیت تقلب را در سطح وسیعی دارد.
اما نکته حساس صحبتهایش این است که گفته است  که  در این دوره از انتخابات حدود ۷۰ درصد داوطلبان تایید صلاحیت شده‌اند که از همه سلایق حضور دارند و برای کسب هر کرسی مجلس نزدیک به ۱۲ نفر رقابت می‌کنند.
اولا از کی تا بحال جمهوری اسلامی اجازه حضور به همه افکار و سلایق را در انتخابات را داده است و مثلا اگر فردی چون من با حمایت از نهاد پادشاهی نه تنها جایی در مجلس ندارم که هیچ در خیابان هم اگر توسط یک بسیجی کشته شوم،من نقش یک کافر را دارم و اصولا کار به انتخابات نمیرسد.
ثانیا از میان همان نیروهای درونی نظام هم یک جایی به نام شورای نگهبان است که اجازه حضور به سایرین را نمیدهد مثل اصلاح طلبان 
در نهایت در میان این دوازده نفری که آماده میشوند برای صندلی من بعید میدانم که نماینده هیچ کدام از سلایق ایرانیان باشند و بلکه سعی میکنند و با رهبر کمتر زاویه داشته باشند تا از منابع ثروت بیشتری بهره مند شوند.
 

۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

کنترل هوشمند

در روزهایی که بمب گذاری های جمهوری اسلامی در هند و گرجستان و تایلند دنیا را متوجه وجود یک نظام سخت ایدئولوژیکی در ایران کرده است و احمدی نژاد هم از سانتریفیوژهایی پرده برداری میکند که هیچ جذابیتی برای جهانیان ندارد،و در شرایطی که علی خامنه ای خوشحال از حضور مردم که با برنامه ریزی های سپاه در بیست و دوم بهمن و امیدوار به برگزاری انتخابات فرمایشی در دوازده اسفند است قرار داریم.
روزهایی که فیلترینگ بسیار شدیدی در مملکت هست و عملا با محدود کردن دسترسی کاربران به جی میل به بهانه های امنیتی این محدودیتها به اوج خود رسیده است.
روزهایی که دست کم یازده ناو عظیم در خلیج فارس حضور پررنگی دارند و جدیدا نیز یک ناو اتمی ایالات متحده نیز به آنها اضافه شد.و این در حالیست که تمامی مقامات نظامی روسیه و اسرائیل و ایالات متحده و فرانسه و بریتانیا و نروژ و ...اتفاق نظر دارند که تصادم نظامی قریب الوقوعی در پیش است.
روزهایی که آنقدر دامنه تحریمها تنگ شده است که حتی چین هم از آن تبعیت میکند و خواستار تعمیق روابطش با ایالات متحده است و در حالی که پاکستان هم مجددا به ناتو اجازه استفاده از فضای این کشور را داده است سخنگوی سپاه پاسداران خبر از کنترل هوشمند بر تنگه هرمز میدهد.
موضوع از آنجا جالبتر میشود که یادمان بیاید چندی پیش فرمانده ارتش جمهوری اسلامی در زمانی که ناو آمریکایی یو اس اس جان استنیس درحال تحرکات خاص خود در خلیج فارس بود را تهدید کرده بود که دیگر بازنگردد.او بازگشت و بسیاری دیگر هم از فرمانده ارتش خبری نشد.
رحیمی معاون اول احمدی نژاد و یدالله جوانی تهدید کرده بودند که نمیگذارند حتی یک قطره نفت جابه جا شود که هنوز هم میشود.
سایر مقامات ارشد نیروهای مسلح همچون محمد علی جعفری، مسعود جزایری و بسیاری دیگر از فرماندهان نیز به تبعیت از فرمان سیاست تهدید در برابر تهدید خامنه ای از بستن تنگه هرمز خبرداده بودند.
و کار تا آنجا پیش میرود که سپاه پاسدارانی که همیشه صحبت از قدرتش بوده و هست و قرار بود در نیمه دوم بهمن ماه دست به یک مانور دیگر نظامی توسط نیروی دریایی در آبهای خلیج فارس بزند کلا از آن صرف نظر کرده و صرفا به یک رزمایش کوچک توسط نیروی زمینی در منطقه جنوب بسنده کردند.
این که این کنترل هوشمند دقیقا به از چه چیزی صحبت میکند کماکان مورد سوال است؟
 

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

تدابیر چیست

با توجه به اینکه در روزهایی قرار داریم که به تازگی از امام مقوایی پرده برداری میشود و در راستای اینکه تمام مقامات کشوری و لشگری جمهوری اسلامی طوری صحبت میکنند که گویا علی خامنه ای را از لپ لپ بیرون آورده اند و بعد از بیست سال تازه به کراماتش پی برده اند،یحیی صفوی هم سعی میکند که از این غافله عقب نماند.
ابتدا به سراغ انقلاب میرود و به شرح تفاوت های انقلاب اسلامی و سایر انقلابها میپردازد.فراز سخن آنجاست که می گوید لنین اگرچه رهبر انقلاب روسیه بود اما استالین یک میلیون نفر را کشت که وضعیت تثبیت شود.و میگوید که انقلاب اسلامی کمترین هزینه را داشت و کشته شدگان بعد از انقلاب بسیار بیشترند!
رحیم صفوی قضیه را به زمان جنگ عراق و بعد از آن میبرد و میرساند به قضایای یازده سپتامبر و اینکه خامنه ای تفسیر کرده است که کار خود موساد و سی آی ا هست و اینکه اینها میخواهند در مرحله بعد به ایران حمله کنند که بعدها فهمیدند اینگونه بوده است .این در حالی است که بارها خود جرج دابلیو بوش گفته بود که جمهوری اسلامی،عراق و کره شمالی محور شرارتند.اما اعتراف جالبش آنجاست که میگوید :" تدابیر و مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری و سیاست های شورای عالی امنیت ملی و آمادگی نیروهای مسلح ایران و مشکلاتی که آمریکایی ها در عراق و افغانستان با آن مواجه شدند مانع حمله نظامی به ایران شد."
این معنی اش این است که تمام این تدابیر فوق الذکر حاصلش دخالت ها در عراق و افغانستان بوده است.یادمان هست که چند نفر در اینباره دستگیر شدند و چقدر مهمات ساخت جمهوری اسلامی کشف شد و چند بار تحت عنوان تقیه،وجود چنین چیزهایی را تکذیب میکردند.اما امروز اینها را جزو افتخارات میدانند.
اوج اینها زمانی است که سیزده دیپلماتشان را طالبان از دم تیغ میگذرانند و صفوی طرح حمله و گوشمالی را پیش خامنه ای میبرد و اما روایت فارس:
"حضرت آقا با این طرح مخافت کردند"(فارس عینا نوشته مخافت)
با این طرح چه کار کرد؟
مخالفت لابد.طرح مدبرانه این بود که خوب سیزده نفر که کشته شدند.طرح این شده بود که با خمپاره و لودر به پاسگاههای مرزی افغانستان حمله کنند و بدین ترتیب اقتدار جمهوری اسلامی را به رخ طالبان بکشند.
بعد هم به سراغ لبنان میرود،جایی که جنگی سی و سه روزه درگرفته و حزب الله که یکی از گروههای چریکی شناخته میشود را تحت حمایت مادی و سیاسی گرفتند و نکته جالب اشاره او به این است که وقتی دولت لبنان میخواهد جلوی درگیریهای بیشتر را بگیرد،او را هم تهدید میکنند.
"حتی وقتی یک ماشین پر از مهمات از حزب‌الله لبنان که از بیروت به سمت جنوب حرکت می‌کرد به دستور نخست وزیر وقت لبنان توقیف شد و بعد از این حادثه حزب‌الله اعلام کرد که اگر تا دو ساعت دیگر مهمات را آزاد نکنید ما به کاخ نخست وزیری حمله می کنیم"
نحوه نقل ماجرا هم طوری است که گویا خود صفوی هم آنجا بوده است.که در جمله بعدی تصحیح میکند که این را از زبان سید حسن نصرالله میگوید.
اما در مورد هجده تیر هفتاد و هشت،او میگوید که وزارت کشور و علوم اجازه نمیدادند که غیر از نیروی انتظامی گروهی دیگری دخالت کند،اما رحیم صفوی با وزیر کشور وقت درگیر شده و بعد در جلسه شورای امنیت ملی طرح صفوی مبنی بر حضور بسیج و سپاه برای سرکوب توسط حسن روحانی تایید و بعد هم به تایید سید علی خامنه ای میرسد.
"بعداین که موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد"
اما وقتی از او پرسیده میشود که قضیه چگونه تمام شده است یادش می افتد که نباید اینها را می گفته و از پاسخ مشخص طفره رفته و در پایان از نیروی انتظامی تشکر میکند.

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

مجازات

مجلس اسلامی،لایحه ای را تصویب کرده است که آن را لایحه مجازات اسلامی می نامند و آن را جایگزین قانون مجازات اسلامی کنونی میداند.در واقع هر دوی اینها از تعالیم اسلامی هستند که شرح دهنده روشهای قطع دست و پا و گردن زدن،اعدام و سنگسار،قصاص،مجازات افراد زیر هجده سال و مواردی است که رژیم آن را اقدام علیه امنیت ملی،توهین به رهبری و مقدسات و غیره میباشد.
این در حالست که مدافعان حقوق بشر این رفتارهای غیر انسانی را مخالف با منشور حقوق بشر میدانند.
در همین رابطه هم لاریجانی رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی صحبت هایی در مورد حقوق بشر کرده و آنرا خدعه غرب نامیده و آنرا از ارکان لیبرال دموکراسی دانسته است که غرب با ظرافت خاص و پنهانی میخواهد به مردم آنرا تحمیل کند.این در حالیست که اولا ایشان بی خبر هستند که ما نه به صورت پنهانی و نه به صورت فریب خوده،بلکه خود جوش لیبرال دموکرات هستیم و اصولا لیبرال دموکراسی،مثل ایدئولوژیهای دینی لازم نیست به اذهان تزریق شود.لیبرال دموکراسی در واقع نامی است که برای اندیشه های آزادی که به تمامی عقاید احترام میگذارد و موجب آزار دیگران نمیشود،داده شده است.لیبرالیسم در فطرت انسانهاست.
در ادامه این صحبتها ایشان گفته اند که آزادیها مطلق نیستند بلکه بر اساس قوانین کشورها قابل تغییرند.مگر اینکه انسانهایی که در ایران زندگی میکنند با مردمان ژاپن و فرانسه و آفریقای جنوبی و کانادا و غیره فرق داشته باشند که بتوان چنین حرفی زد.
و در ادامه میگوید که غربیها حق اطاعت از خداوند در منشور حقوق بشر نادیده گرفته اند!
نمی دانم که لازم به توضیح هست که این منشور فوق الذکر،اسمش حقوق بشر است نه حقوق خداوند...
در این سخنرانی هم رییس قوه قضاییه با قیاس های مع الفارق سعی میکند که شکنجه در زندانها،سنگسار،مجازات اعدام برای افرادی که دینی غیر از اسلام برگزیده اند،و حتی جنایات رژیم بشار اسد را توجیه کند و گزارشگر ویژه حقوق بشر از طرف سازمان ملل را دروغگو میخواند.(پرتال جامع قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران)
در پایان هم ضمن اشاره به تاریخ سی و سه ساله جمهوری اسلامی،آنرا از قدرتهای خداوند دانسته و بر انتخابات تاکید کرد.
نکته اساسی این است که چرا خداوند فقط در طول تاریخ سعی در حفظ جمهوری اسلامی داشته است و به قول خودشان نگذاشته است که این انقلاب و اسلامشان منحرف شود؟
چرا کشورهای آزاد دنیا که همگی از قوانین حقوق بشری استفاده میکنند و خدا هم از آنها حمایت نمیکند به خوبی زندگی میکنند و مشکلی ندارند و خوشبخت هستند و مشکلات گریبان مردم خداجوی ایران را گرفته است؟
چرا رژیمی که خود را حکمران مطلق خدا در زمین میداند نیازمند آرای مردم است؟

۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

پرواز جهنمی

سی و سه سال پیش در چنین روزی،ایرفرانس پروازی را از پاریس به ایران انجام داد که تاریخ این مملکت را دستخوش تغییرات فراوانی کرد که اثراتش را به خصوص در این شش سال اخیر مردم کشور به خوبی حس کرده اند.
مسافرین این پرواز تقریبا صد و پنجاه نفر بودند که شامل بیش از صد خبرنگار،ماموران آمریکایی،چریکهای آموزش دیده و تیم همراه خمینی بودند.
نکته مهم هویت نام این افراد حاضر در هواپیما میباشد که به هر حال این ریسک را در آن شرایط انجام میدهند که برنده شدنشان در آن قمار به منزله دستیابی به مدارج ترقی بود.به غیر از روح الله خمینی و پسرش سید احمد و سایر اعضا خانواده،ابوالحسن بنی صدر اولین رییس دولت در جمهوری اسلامی،صادق قطب زاده اولین رییس صدا و سیما در رژیم کنونی،ابراهیم یزدی،حسن ابراهیم حبیبی که از زمان بازرگان تا خاتمی در دولت های مختلف حضور داشته،تقی ابتکار،احمد غضنفرپور،محسن سازگارا،نوشابه امیری،حسن لاهوتی اشکوری،صادق طباطبایی و چند تن دیگر در هواپیما حضور داشتند.
اما دو نفر دیگر هم در آن پرواز حضور داشتند که بیش از بقیه توجهات را جلب میکنند.
اولی یک خبرنگار یا به گویشی دیگر شرق شناس آلمانی است به نام پیتر شالاتور که ظاهرا دو ساعتی را محافظ قانون اساسی بوده است که خمینی نوشته بوده و در پاکتی قهوه ای رنگ  قرار داده و از طریق صادق طباطبایی  به او سپرده است.
او که از خبرنگاران شبکه ZDF آلمان بوده است از مدتها قبل مورد توجه و اعتماد نزدیکان خمینی،خصوصا صادق طباطبایی قرار گرفته و بعدها که خمینی به پاریس میرود او هم خود را به همراه تیم فیلم برداری اش به این جمع میرساند.
نفر دوم که بسیاری خوب او را میشناسیم فردی است که دست در دست خمینی از پله های هواپیما پایین می آید.به نظر میرسد که خلبان است و به عنوان اینکه خمینی هدیه فرانسه است به ایران او را همراهی میکند.و خوب میدانیم که از نظر مسلمانان که ظاهرا خمینی هم نقش مرجعیت برایشان دارد دست زدن به غیرمسلمان حکم دست زدن به چیزهای کثیف دارد که نجاستش میخوانند.
داستان چیست ؟
ژرژان فابین باتاوش با اصلیت الجزایری است که خانواده اش به فرانسه آمدند.این که جذب پلیس فرانسه شده یا اینکه خبرنگار بوده است در هاله ای از ابهام است اما نکته جالب همین است که او محافظ شخصی خمینی بوده است.علت انتخاب او توسط خمینی صحبت کردن وی به فارسی بوده است!
بعد از اینکه خمینی وارد ایران میشود او نیز وارد ایران شده و در ایران زندگی می کرده است و همسر ایرانی دارد.با چمران و نظران همکاری داشته است.ظاهرا هم حکم مخصوص از طرف صادق خلخالی داشته است برای انجام معاملات رژیم.
دست آخر آنکه تمامی سرنشینان آن هواپیمای کذایی به سرنوشت های عجیبی دچار میشوند که از اعدام تا زندان تا فرار از کشور و یا دستگیری در خارج به جرم حمل قاچاق را در کارنامه شان میتوان یافت.